به یاد ماندنی ها!
- داری با عجله میری سمت چیزی که خرابکاری کنی , صدات میزنم رها مامانی پاشو بشین , با اون چشای عسلیت منو نگاه می کنی , بلند میشی و میشینی, بعدشم خودت کلی ذوق میکنی. آخه بلا , خوراکی خوشمزه, من به تو چی بگم؟! - پنج شنبه شب , 16 خرداد خونه مامانی اینا یه دفعه شروع کردی به چهاردست و پا رفتن. کلی با عمه اینا ذوقتو کردیم. - شیطون بلا توپ بازی یاد گرفتی , میشینم جلوت برام توپ پرت میکنی و یه چیزایی هم میگی به زبون خودت! - دلبرکم این روزها در حال گذروندن دومین مریضیت هستی. روزهای اولش تب کردی . اولین بار بود که تب میکردی. خیلی بد بود مامان جون , امیدوارم دیگه هیچ وقت تب نکنی دخترکم. اینم عکس همون روزه الهی من دیگه این رو...
نویسنده :
مامانی
20:39